آتشکده ی سورخانی باکو

تور باکو : آتشکده باکو بنایی مانند قلعه در منطقه ی سورخانی شهر باکو می باشد. سورخانی اسم شهری است که آتشکده یا آتشگاه اطراف آن قرار گرفته است ریشه ی واژه ی سورخانی فارسی است و یا معنی محل سوراخ ها را می دهد یا سرخانی است و حاکی سرخی آتش را می دهد.
این محل از مجتمع پنجگانهای تشکیل میشود که دارای یک حیاط است که توسط خانههای روحانیان زرتشتی محاصره شدهاست. در وسط این حیاط محرابی قرار دارد که در قرن های 17 و 18 ساخته شده است. آتشکده باکو از سال 1883 به بعد به دلیل کشف منابع گاز در اطراف آن متروکه شد. مجموعه ی آتشگاه در سال 1975 به موزه تبدیل شد و در حال حاضر هر سال 15000 گردشگر را گرد می آورد ضمنا این بنا در سال 1998 نامزد ورود به فهرست میراث جهانی یونسکو شد.
آتشکده باکو در شهرستان آبشوران قرار دارد. آبشوران به دلیل چشمه های طبیعی نفت و آتش سوزی های ناشی از آن مشهور است.
برخی محققان می گویند که این مکان عبادت گاه بوده است و بعد از حمله ی اعراب به ایران از بین رفته است. البته به دلیل تشابه تقدس آتش در ادیان هندو و زرتشت اختلاف است که آیا این معبد سرای زرتشتیان بوده یا هندویان.
آتشگاه اصالتا واژه ای پارسی است و در زبان آذری نیز استفاده می شود آتشگاه باکو روی میدان گازی طبیعی ساخته شده بنابراین از ابتدا گاز به طور طبیعی از هفت دریچه ی طبیعی در این محل بیرون میآمده و باعث ایجاد آتش سوزی های طبیعی می شده است. امروزه از شهر باکو صرفاً برای افزایش جاذبه گردشگری به این محل گاز طبیعی کشیده شدهاست و آتش این آتشگاه با این گاز روشن میشود.
مشعل المپیک
براساس سنت دیر پا و صد و پانزده ساله تاریخ المپیک های مدرن همیشه مشعل هر دوره بازی های المپیک طی مراسمی در پای کوه المپ در آتن پایتخت یونان با کمک ذره بین از نور آفتاب روشن می شود تا برای روشن کردن مشعل اصلی المپیک مورد استفاده قرار گیرد.
این مشعل نماد بازی های المپیک است و در حقیقت این مشعل ریشه در تاریخ یونان باستان دارد و برای برپایی جشن دزدیدن آتش از زئوس خدای یونان استفاده می شد. اما مقام های برگزاری نخستین بازی های المپیک اروپایی به دلیل اهمیت آتش در فرهنگ و تمدن آذربایجان ؛ به جای آتش کوه المپ از آتش آتشکده ی سورخانی یا استفاده کردند و مشعل فروزان برآسمان باکو بوسه زد.
ساختمان آتشکده
ساختمان آتشکده از بيرون يک پنج ضلعي است با ديوارهاي پيرامون آن و يک ورودي مرکزي که در بالاي آن مانند معماري بومي آبشرون اتاقي براي ميهمانان با نام بالاخانه درست شده است. در حياط مرکزي بنايي چهارگوش گنبددار وجود دارد و پيرامون حياط اتاق هايي براي راهبان.
کتيبههايي به خط سانسکريت بالاي اتاقها روي سنگ حک شده است. بناي چهارگوشي که در وسط حياط قرار دارد چهارتاقي گنبدداري است که امروزه آتش زير گنبد به صورت مصنوعي و از طريق لولههايي که به آن متصل شده روشن است.
اما در نقاشيهاي قديمي که از آتشکده وجود دارد آتش از چهار ستون کوتاه روي بام نيز شعله ور بوده است. با فاصله کمی از چهارتاقي آتش ديگري وجود دارد که گفته ميشود در گذشته برای سوزاندن جسد مردگان استفاده می شده است. اتاقهاي پيرامون حياط به صورت موزهاي درآمده که راهبان ساکن آنهادرشکل هاي مومي به نمايش درآمدهاند.
مجسمهها باتوجه به نقاشيهاي قديمي و شرحي که ديدارکنندگان از آتشکده دادهاند ساخته شدهاند، در يکي از اتاقها يک عابد در حال رياضت کشيدن به شيوه ي مرتاضها است و در جايي ديگر عابدي درحال گرفتن پول از يک بازرگان است